من لب دریا
سوالهای من
دیالوگ من و خاله مریم: من: خاله مایع یعنی چی؟ خاله: هر چیزی که بریزه میگن مایع . مثل آب و دوغ که می ریزن ولی کیف چون نمی ریزه مایع نیست من: زیپ کیف مامانم خرابه و وسایلش می ریزه پس اون مایع هستش؟ چقدر خلاق هستم من!!!!!!!!!!! ...
نویسنده :
امیر حسین مکی
20:16
عکس های تولدم
عکس های من
سلام امروز با کلی عکس اومدم وقتی عمه من رو فشن کرد من و بابایی پای سفره هفت سین وقتی خونه ی مامان جون ادای خوردن جیگر رو در می آوردم ...
نویسنده :
امیر حسین مکی
21:13
بدون عنوان
سلام خوب هستید؟ دلم برای همه تون تنگ شده بود. بابا سلمانم هفته ی پیش از مکه اومد. جاتون خالی کلی سوغاتی برام خرید. دیروزم روز مادر یه هدیه ی خوشگل برای مامانم خریدم . عکسهای روز مادر رو توی اولین فرصت براتون می ذارم. رااااااااااااااااااااااااستی روز مادر به مامان همه ی نی نی ها مبااااااااااااااااااااااااااااارک تازه یه خبر خوبم شنیدم . قراره یه دختر خاله یا پسر خاله داشته باشم . هنوز نمی دونیم دختره یا پسر. منتظرم باشید با کلی عکس ...
نویسنده :
امیر حسین مکی
1:32
چشمه ی شاه بلاغی. من و باباجون
بدون عنوان
بابا سلمان فردا میره مکه. من دو هفته خونه ی مامان جونم می مونم می خوام خاله م رو تو این دو هفته بیچاره کنم. تا صبح باید با من بپر بازی کنه. اما خیلی دلم به بابام تنگ میشه. از خدا می خوام همیشه مامانم و بابام سالم باشند.
نویسنده :
امیر حسین مکی
21:55
من و بابا جون
من و بابا جونم در کنار رودخنه ای که انقدر بهش سنگ انداختم به مامانا می گفتم :" مامانا اینجا شده سنگ خونه" ...
نویسنده :
امیر حسین مکی
23:21