امیر حسین مکیامیر حسین مکی، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

امیر عسل

بدون عنوان

1392/1/23 21:55
نویسنده : امیر حسین مکی
263 بازدید
اشتراک گذاری

بابا سلمان فردا میره مکه.

من دو هفته خونه ی مامان جونم می مونم

می خوام خاله م رو تو این دو هفته بیچاره کنم.

تا صبح باید با من بپر بازی کنه.

اما خیلی دلم به بابام تنگ میشه.

از خدا می خوام همیشه مامانم و بابام سالم باشند.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان امیــــــرعلی ( پســـرکــــ شیطــــون)
24 فروردین 92 2:46
ســـلام عزیزم ...
خوشحال شدم از حضورتـــــ ...
حتما میام بازم پیشتون ...



سلام- ممنون-منتظرتون هستم
مامان سارا
24 فروردین 92 9:38
عزیزم به سلامتی ایشاا...
خدا به داد خاله جونت برسه ، رحم کن عسلم


خيلي دوستش دارم
مامان سارا
24 فروردین 92 9:40
احتمالاً این وبلاگ تازه برای آقا کوچولو درست کردید
ایشاا... به سلامتی و امیدوارم بهترین روزهای زندگیتونو تو این وبلاگ ثبت کنید .
مرسی که به ما سر زدید .
با نام امیر عسل لینکتون می کنم


مامان سارا
24 فروردین 92 9:43
راستی کیان تو مسابقه جشنواره نوروزی اتلیه سها شرکت کرده
اگه دوست داشتین حتما لطفا به سایت زیر بروید و به کیان بی نظیر امتیاز 5 رو بدهید
http://soha.torgheh.ir/festival/festivalPage.php?festival=6



مامان سارا
27 فروردین 92 9:57
کیان تو مسابقه جشنواره نوروزی اتلیه سها شرکت کرده اگه دوست داشتین حتما لطفا به سایت زیر بروید و به کیان بی نظیر امتیاز 5 رو بدهید http://soha.torgheh.ir/festival/festivalPage.php?festival=6
عمه امیر عسل
28 فروردین 92 1:46
بابای ارشیا
29 فروردین 92 15:14
خوش به سعادت بابات هم برای اینکه زیارت بیت الله نصیبش شده هم بخاطر این ناز پسر مهربونی که با دلی پراز انتظار عشقش رو برای باباش هدیه میده انشالله بابایی بسلامتی بیاد اونوقت بجای منم دست راستشو ببوس
ارشیا
2 اردیبهشت 92 14:38
سلام داداش امیرحسین جون
ممنون از لطف شما و آفرین به دل کوچولو و مهربونت . راستی بابایی اومد؟ یا کی میاد برامون بگو
داداشی شما هم لینک شدی


خیلی ممنونم. نه بابایی جمعه صبح میاد . دلم خیلی براش تنگ شده. حتما خبرتون می کنم
مامان عبدالرحمن واویس
5 اردیبهشت 92 13:05
سلام ........اتفاقی اومدم تووبتون....وقتی دیدم پسرتون همسن پسرمه خوشحال شدم محبت میکنیداگه به ماهم سری بزنید
سودابه
9 اردیبهشت 92 22:26
سلام از بازدیدتون ممنونم

انشالله به سلامت بر گردن

خاله جون حتما خیلی هم ذوق کرده

زیر سایه بابا و مامان بزرگ بشی انشاالله






الان دیگه برگشتم خونه ی خودمون . دل خاله م برام یه ذره شده بود. اخه دیگه کسی شبها اذیتش نمی کنه که نذاره بخوابه و صبح نتونه بره اداره
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیر عسل می باشد